روان شناسی فلسفی و عرفانی
کد شناسه :1049
روان شناسی فلسفی و عرفانی
موجود نیست

کتاب «روان شناسی فلسفی و عرفانی» در هفت فصل نگاشته شده است: «درآمدی بر شناخت نفس (روح)»، «ماهیت نفس (روح)»، «وجود نفس (روح) و تجرد آن»، «قوای نفس (روح)»، «حدوث یا قدم نفس (روح)»، «رابطه نفس (روح) و بدن»، «مظهریت، جامعیت و فاعلیت نفس (روح)».
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب می نویسد: «انسان شناسی، در یک معنای عام و فراگیر، شامل همه گرایش های علوم انسانی می شود؛ لکن با توجه به اینکه، هویّت انسان را روح (نفس) او تشکیل می دهد، شناخت دقیق و عمیق انسان مقتضی شناخت روح اوست. علاوه بر آن، صحّت و سقم بسیاری از عقاید دینی انسان ها ـ از جمله: معاد، وحی و الهام، معجزه، توسّل و زیارت ـ دائر مدار صحّت و سقم عقیده ی آن ها در مسأله روح و تجرّد آن است. بنابراین آنچه درباره ی انسان شناسی و معرفت نفس (خودشناسی) در متون دینی مطمح نظر و اهمیّت آن مورد تأکید است، شناخت روح (نفس) انسان می باشد. به همین معنا، موضوع انسان و شناخت ابعاد وجودی او، در طول تاریخ و در نزد اکثر عرفا، فلاسفه و اندیشمندان، از اهمیّت بسزایی برخوردار بوده است. از این رو، شایسته است رشته ای با عنوان «انسان شناسی»، از مقطع کارشناسی تا دکتری، تأسیس شود و مطالب بسیار غنی که در قرآن، روایات و کتب عرفانی و فلسفی مسلمانان وجود دارد، گردآوری و بر اساس اصول و مبانی تدوین کتب درسی تنظیم و تألیف گردد. چنین اقدامی را می توان اولین گام برای تأسیس علوم انسانی اسلامی به شمار آورد.»آیت الله دکتر احمد بهشتی نیز بر مقدمه ای بر این کتاب می نویسد: «فلاسفه بزرگی مانند فارابی، ابن سینا، سهروردی و صدرالمتألهین در حوزه روان شناسی فلسفی و عرفانی تحقیقات ارزشمندی انجام داده اند. اگر انسان قدری در نمط های سوم، هشتم، نهم و دهم اشارات ابن سینا غور کند، متوجّه می شود که این اندیشمند بزرگ و برجسته اسلامی چگونه به علم روان شناسی غنا و وسعت بخشیده و میراث یونانیان و اسلاف را به کمال رسانیده است. سهروردی نیز، قطعاً در راه یابی به سوی این قلّه علم النّفس سهمی دارد، ولی آن که در حکمت متعالیه خود همه جریانات فلسفی ـ اعم از مشّائی و اشراقی ـ و کلامی و عرفانی را در یک مجرا قرار داد، صدرالمتالّهین بود. چرا که حکمت را تعالی بخشید و اندیشه های گوناگون را التیام داد و از آن موادّ خام، کاخی بلند پدید آورد... در حکمت متعالیه صدرائی علاوه بر هماهنگ شدن فلسفه و عرفان و جمع میان بحث و ذوق، قرآن و حدیث نیز به عنوان محور اصلی بر صدر نشست. بی جهت نیست که حکمت متعالیه صدرائی را هم قرآنی، هم عرفانی و هم برهانی می دانند. آنچه در حکمت متعالیه ملاصدرا راجع به مسائل نفس از جمله حدوث و قدم آن و جمع میان آن دو گفته شده، همان است که در عرفان ابن عربی نیز مطرح است و باید ریشه آنها را در آیه «قل الروح من امر ربی» جستجو کرد.»
 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر