در “عشق و تنهایی” خواهید دید که ترس عشق نیست ، وابستگی عشق نیست ، حسادت عشق نیست ، تصرف و تسلط عشق نیست ، مسئولیت و وظیفه عشق نیست ، خود ترحم عشق نیست ، عذاب دوست نداشتن عشق نیست ، عشق در مقابل نفرت نیست همانطور که فروتنی در مقابل خودبینی قرار ندارد. بنابراین اگر شما می توانید همه ی این ها را از بین ببرید ، نه با نابودی که از سر اجبار باشد، بلکه با شستن آن ها از وجود همچون باران که غبارهای غلیظ را از یک برگ می شوید ، ممکن است سر آخر با این گل عجیب روبرو شوید که انسان همیشه گرسنه ی آن بوده و در صدد یافتنش است.
0 نظر