فلسفه ی تنهایی
کد شناسه :3855
فلسفه ی تنهایی
موجود نیست

در کتاب فلسفه تنهایی اسوندسن، به موضوع اهمیت دوستی و عشق نگاهی می‌اندازد و به ما نشان می‌دهد که کیفیت زندگی، و سلامت روحی و جسمانی ما چگونه می تواند در اثر تنهایی دچار تغییر شود. در کتاب فلسفه تنهایی، به ما یادآوری می‌شود که تنهایی می‌تواند وجوه عمیقی از شخصیت و جایگاهمان در جهان را برای ما آشکار کند. او هم‌چنین در این کتاب بیان می‌کند که مشکل اصلی جامعه‌ی مدرن، همه‌گیر شدن تنهایی نیست بلکه کمبود «خلوت» در زندگی انسان‌ها است. پس از اینکه به این پژوهش مشغول شد مفهوم تنهایی برایش تغییر کرد و به مفهوم دیگری بدل شد که البته نتیجه‌اش را در این کتاب برای ما نوشته است. در حقیقت هرچند احساس تنهایی می‌تواند به مسئله‌اس جدی بدل شود که تاثیرات بسیاری بر زندگی افراد دارد، اما در عین حال تنهایی به خودی خود می‌تواند باعث شود تا به درک و دریافت جدیدی از جهان برسیم.
در کتاب فلسفه تنهایی لارس اسونسن درباره همه‌ی این مفاهیم صحبت می‌کند. او تنهایی و تفسیر غلطی را که از آن داشته است، این‌طور برای ما تعریف می‌کند که «تقریبآ هرآنچه گمان می‌بردم درباره تنهایی می‌دانم خلاف از آب درآمد. گمان می‌بردم مردها تنهاتر از زن‌ها هستند، گمان می‌بردم آدم‌هایی که احساس تنهایی می‌کنند منزوی‌تر از بقیه آدم‌ها هستند. فکر می‌کردم رسانه‌های اجتماعی چون جایگزین معاشرت‌های عادی شده‌اند آدم‌ها را تنهاتر کرده‌اند. و البته فکر می‌کردم احساس تنهایی را، با آنکه پدیده‌ای ذهنی است، در بستر محیط اجتماعی بهتر می‌توان درک کرد تا با پرداختن به خصلت‌های فردی. علاوه بر این، فکر می‌کردم این افزایش ربط مستقیمی به فردگرایی مدرن متأخر دارد و در جوامع فردگرا نرخ تنهایی بالاتر از جوامع جمع‌گرا است.»
 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر