مداخلات روانشناختی برای شناسایی و کاهش رنجها و ضعفها، و تحقق ظرفیتها و تواناییهای آدمی از موضوعاتی است که توجه روانشناسان، روانپزشکان، مددکاران اجتماعی، پزشکان عمومی، و حتی وکلاء را به خود جلب کرده است. اساس این مداخلات گوش دادن و فراهم کردن امکان ابراز و افشا افکار و احساسات است که شواهد پژوهشی در دو دهه گذشته را در حمایت از خود یدک میکشد: تجارب هیجانی آسیبزا سبب مشکلات جسمانی و روانشناختیاند و بیان این تجارب در قالب روایتگری امکان شناخت خود، خنثیسازی عوارض جسمانی و روانشناختی اغتشاشات هیجانی همبسته با این تجارب، و تحقق ظرفیتها را فراهم میسازد.
این سبک از مداخلات روانشناختی به صورت نظامدار و حرفهای با تولد تحلیل روانی آغاز شد. بروئر و فروید نشان دادند تجربه اضطراب شدید در یک موقعیت آسیبزا و عدم امکان ابراز و لمس هیجان همخوان با اضطراب، زمینهساز نورزهاست.
تحلیل روانی از آغاز توجهات مثبت و منفی بسیاری را برانگیخت. شخصیت و نحوه سلوک فروید، جاذبهها و دافعههای تحلیل روانی، تحویلی نگری ناشی از حصرگرایی موجود در این نظام، هزینه سنگین و زمان طولانی درمان، و اثربخشی نه چندان بالا، همگی، خلاقیت دیگران را در ارائه مفهومسازیها و روشهای مداخلاتی متفاوت برانگیخت و درنتیجه مجموعه گسترده و متنوعی درمانهای روانشناختی بتدریج متولد شد.
0 نظر