هویت
کد شناسه :4038
هویت
موجود نیست

در رمان هویت وضع و موقع انسان معاصر به زیر ذره بین گذاشته میشود و سرگشتگی و التهاب جان و روان او به نمایش در می آید. شخصیت های رمان از چگونگی تحول جهان خرسند نیستند، مشارکت در قیل و قال «این آشفته بازار بی ارزش»را بر نمی تابند. و بلاهت «درمان ناپذیرش»را جدی نمیگیرند. افکار و احساسات شانتال و ژان مارک خواننده را به هیجان می آورد و ذهن او را به افقهای دوردست تفکر و تخیل می کشاند.آنان با حسرت به ارزشهای متعالی از دست رفته می اندیشند، درباره موقعیت کنونی زندگی بشر سخن میگویند، و برای نجات خویش به عشق پناه میبرند. میلان کوندرا را دوست دارد که رمان هایش همچون سمفونی باشند و درونمایه های وجودی انسان را به ترنم در آورند. رمان های او را میتوان سمفونی هستی نامید و زیبایی و بی کرانگی هنر رمان را در آثار او ستود چه خوب بود اگر میتوانستیم خود را در فضای رمان رها سازیم؛ فضایی آزاد، شفاف، آکنده از تخیل و خلاقیت، سرشار از صدها حقیقت نسبی متضاد و ناهمگون و چه خوب بود اگر میتوانستیم جهان رمان را به راستی دریابیم. از خواندن آخرین رمان کوندرا باز هم شگفت زده شدم؛ مرز رویا و واقعیت به راستی کجاست؟ انسان معاصر چقدر بی پناه و تنهاست؟ نثر شفاف، روان و دقیق مترجم را نیز درخور اندیشه و زیبایی شناسی نویسنده می دانم و آن را می ستایم. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر