فراسوی آزادی و شان
کد شناسه :433
فراسوی آزادی و شان
موجود نیست

«بوروس فردریک اسکینر» در کتاب «فراسوی آزادی و شأن» خود اظهار می دارد که در واقع آزادی به معنای خلاصی از محرک آزارنده و شرایط ناگوار است و از نظر او تلاش انسان ها برای آزاد شدن چیزی جز بازتاب نیست و رفتاری غیر ارادی و در واقع رفتاری شرطی شده است. هر موجودی که در تنگنا قرار می گیرد یا برای رهایی از آن تنگنا کاری که از او خواسته شده انجام می دهد و یا فرار می کند و یا اقدام به حمله به محرک آزارنده می کند. البته از نظر او ایت ها رفتارهایی غیر ارادی هستند. بدین ترتیب او اعتقادی به آزادی و وجود اراده در انسان ندارد و رفتارهای انسان راحتی تلاش او برای آزادی را کاملا جبر می داند و معتقد است که انسان ها یا به خاطر محیط و یا ژنتیک اقدام به انجام رفتاری معین می کند.
نگارنده در این کتاب بیان می کند که اگر موجود در پی انجام کاری از محرک آزارنده خلاص شد، در آینده هنگام وجود آن محرک آزارنده به احتمال بیشتری همان کار را انجام می دهد. و در واقع موجود به انجام آن کار شرطی شده. حال سوال اینجاست که اولا علت دفعاتی که موجود آن کار شرطی شده را انجام نمی دهد چیست؟اگر علت رفتار انسان و علت تلاش او برای آزادی تنها شرطی شدن است پس چرا هر ازچند گاهی موجود اقدام به انجام کار شرطی شده نمی کند و اگر هفتاد بار آنرا انجام می دهد سی بار انجام نمی دهد؟ و در نگاهی وسیعتر چرا هرازچند گاهی در دنیا شاهد اتفاقاتی هستیم که افراد برای رهایی از محرک آزارنده اقدام به کاری که از آنها خواسته شده نکرده اند.
اسکینر اذعان می دارد که موجودات در مواجهه با محرک آزارنده سه کار انجام می دهند یا می گریزد، یا برای رهایی ازآن کاری که از آن ها خواسته شده انجام می دهند به عبارتی دیگر زیر یوغ ظلم می روند ویا علیه آزارگر مبارزه می کنند. در نتیجه انسان یکی از این سه راه را انتخاب می کند. و در یک کشور ی که زیر ظلم ظالم آزارگر قرار گرفته عده ای می گریزند، عده ای تحمل میکنند و عده ای مبارزه.
در نهایت آنکه کتاب «فراسوی آزادی و شأن» به مشکلاتی که انسان معاصر با آن درگیر است و آینده او را تهدید می‌کند، از جمله آلودگی بیش از حد محیط زیست، ازدیاد بی‌حساب جمعیت، نابود شدن منابع طبیعی و جنگ هسته‌ای اشاره می‌کند. نویسنده می‌گوید علم به صورت نامناسب رشد کرده. علم، نخست به مسائل ساده پرداخته و کنترل انسان را بر طبیعت بی‌جان گسترش داده اما انسان را برای مشکلات جدی ناشی از این کنترل آماده نکرده است. شناخت انسان از مسائل فیزیکی و زیست‌شناختی خیلی بیش از شناخت او از مسائل خود انسان و رفتار انسان بوده و اسکینر بر این اعتقاد است که برای مقابله با خطرات فعلی، علم رفتار نیز باید به چنان پیشرفتی نایل آید که از طریق آن انسان بتواند به یک تکنولوژی نیرومند رفتار دست یابد. 

بررسی و نظر خود را بنویسید

1 2 3 4 5

 *

 *

0 نظر