انتشارات نقد فرهنگ منتشر کرد: «روزی از همسرم پرسیدم که هروقت میخواهم بخندم و شادی کنم، ناخودآگاه چیزی از درون به من میگوید نخند، زیرا ممکن است اتفاق بدی بیفتد. آیا تو نیز اینگونهای و چنین تشویشی داری؟ او که متعلق به گوشهای دیگر از این سرزمین پهناور است، همین حس و حال و این نگرانی را در وقت خندیدن تایید کرد. این پاسخ مرا به فکر فرو برد و از خود پرسیدم که نکند این موضوع در ایران پدیدهای فراگیر باشد؟ نکند در سراسر ایران موردم از شادی کردن و خندیدن نگراناند؟ از اینجا بود که درصدد بررسی این موضوع برآمدم و در این زمینه به پژوهش پرداختم.» این کتاب نشان میدهد که چگونه در ایران نوع خاصی از تفکر و فرهنگ دینی (برخلاف آموزههای اسلام اولیه) از دو طریق درونی و بیرونی به مهار شادی پرداخته است. این اثر به «نقد فرهنگ»ی پرداخته است که به نام قرائتی از دین، شادی را از مردمان این سرزمین دریغ میدارد و شرنگ غم بر جان مردم میریزد و دین را نیز ضد انسانی معرفی میکند. پنداری دین خدا جز رنج، غم، درد و اضطراب، ازمغانی دیگر برای مردم ندارد. این کتاب نشان میدهد چطور چهره انسانی دین در روندی تاریخی دگرگون گشته و فرهنگی پدید آمده است که به طور مضاعف به مهار شادی میپردازد: از درون، خوی و منشی ضد شادمانی ساخته و از بیرون مردم را از تمامی محملهای زندگی شادمانه محروم کرده است. این کتاب تاکید میکند که اسلام پیامبر ضد شادمانی نیست، لذا دعوت به تجدیدنظر در فرهنگ دینی موجود میکند تا بار دیگر زیست شادمانه در همین جهان به رسمیت شناخته شده، فراگیر گردد و خنده بر لبان آدمی بینگرانی شکوفا شود.
0 نظر