به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران، فرهنگ غرب اثر مستقیمی بر نظریهها و
مکاتب روانشناسی داشته است. این امر باعث شده که روانشناسان در یکی دو
دهه اخیر به نظریههای فرهنگمحور علاقهمند شوند. رویکرد روانشناسی
فرهنگمحور چارچوبی را برای افراد و جوامع مختلف فراهم کرده است تا بر اساس
مبانی، نیازها و شرایط فرهنگی خود نسخههایی از روانشناسی را ارائه دهند.
مانند بسیاری از جوامع و فرهنگهای دیگر، مسلمانان نیز متناسب با نیازها و
شرایط فرهنگی خود، به الگویی از روانشناسی نیاز دارند.
در این کتاب، ضمن اشاره به کاستیهای روانشناسی موجود، مبانی، تاریخچه و
قلمرو روانشناسی اسلامی بررسی شده است. مطالعه این اثر میتواند به فهم
معنای روانشناسی اسلامی و آشنایی با ظرفیتها و قابلیتهای متون و منابع
دینی در ساخت و گسترش نظریههای روانشناسی کمک کند
0 نظر