این کتاب پاسخ به پرسمان نقش انسان در اندیشههای انسانی اجتماعی دوره پستمدرنیته یا پسامدرنیته با محوریت دیدگاههای انسان کنش شناختی آنتونی گیدنز و جان راجرز سرل است؛ پرسمانی که در درون خود به بررسی نقش انسان در شکلگیری علوم انسانی اجتماعی میپردازد؛ این دوره جدید از علوم انسانی و اجتماعی در حالت سلبی خود به نفی علوم اجتماعی شکل گرفته در دوره مدرن میپردازد و آن را از دو جهت نفی میکند: از یک سو به عدم کفایت این نوع از علم اجتماعی و نظریه اجتماعی برای شناسایی جامعه مدرن در دوره اخیر جهان میپردازد و از سوی دیگر این دانش را برای کنترل جهان جدید از کفایت لازم برخوردار نمیبیند. اما در حالت ایجابی با نقد نظریهها و ساختارهای علمی و موضوع علوم اجتماعی که در دوره کلاسیک علوم اجتماعی مورد بحث واقع میشد مبانی جدید، نظریهها و مفاهیم جدیدی را برای علوم اجتماعی معرفی میکند. و در آخر اینکه که شناسایی و کنترل جهان کنونی را نمیتوان با ابزارهای دانش کلاسیک علوم اجتماعی دوره مدرن به دست آورد.
0 نظر